وحیدوحید، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

وحید فرشته معصوم زندگیم

اولین تنهایی وحید

من و خاله مریم فردا عازم کیش هستیم . گل پسرمن وپارسا جون دو سه شبی رو باید تنها باشند. خیلی دلهره دارم واسه اینکه وحید به من خیلی وابسته است . همه شما نی نی وبلاگیها برای ما دعاکنید این دو تا گل پسر اذیت نشن و ما با خاطری آسوده این سفر رو بریم و برگردیم. وحید جون می دونم خیلی صبوری این بارم پسر خوبی باش مامان زود زود بر میگرده شاید الان درک نکنی ولی باور کن منم بعد مدتها کار احتیاج به سفردارم تو هم به مامان قول بده که پسر خوبی باشی و بابایی رو اذیت نکنی. عجله دارم و باید برم. قربونت ،مامان ...
13 شهريور 1390

هیجانات غیر قابل کنترل

هیجانات غیر قابل کنترل وحید گریبان لوازم منزل رو هم می گیره  دیشب وقتی تمام اسباب بازیهاشو به گوشهای پرت کرد و گفت دیگه هیچی نمی خوام کامیون رو بزار روی پله ها تا نی نی ها برای خودشون ببرند ، مدتی مثل یک گربه شروع کرد به بالا رفتن از سر و کله من و باباش  و کلی ابراز علاقه کرد و گفت برای من ماشین سفید و بنفش بخر من که پسر خوبیم وباهات دوستم . منم بهش گفتم باشه برو بازی کن فردا با هم رفتیم بیرون ، ماشین سفید می گیرم . اما انرژی زیادی وحید با اسباب یازی تخلیه نمی شد به همین خاطر شروع کرد به بالا رفتن از در و دیوار خونه . فرش تو هال رو جمع کرد و دو تا دور فرش شروع به دویدن کرد ومدام می گفت : بدو بدو هی هی . بدو بدو هی هی ...!این...
6 شهريور 1390

وحید در حال تماشای کارتون مورد علاقه اش

کارتونهای مورد علاقه : موش و گربه ، پت و مت ، پلنگ صورتی ، کارتن گوسفندها ( نمی دونم اسمش چیه ) گل پسر ما در حال تماشای کارتون پتو مت اینم عکسی از کارتون آرزوی من خوشبختی تو فرشته کوچک و دوست داشتنی ، مامان ...
2 شهريور 1390

وحید و علاقه به عکس

امروز 23  ماه رمضان است و رمضان امسال هم داره  کم کم به پایان می رسه . طاعات همه قبول.دیروز  عصری  وحید جان  علاقه عجیبی به عکس گرفتن پیدا کرده بود و مدام می گفت مامان ازم عکس بگیر  این عکسها پیشنهاد خودشه. دوست داشتنی ترین برای مادر ...
2 شهريور 1390

عکس

امروز  وقت پیدا کردم حجم چند تا از عکساتو کم کنم . در بخش آپلود عکس حداکثر حجم 200 کیلو بایته و به همین دلیل من هنوز نتونستم خیلی از عکساتو بزارم  چون حجمشون زیاده و نمی شه آپلودش کرد . فروردین 88 عکاسی یادواره   تیرماه 88 انتهای بلوار غفاری عکاس بابایی  مرداد 88 مشغول بازی با صندلی بادی ، عکاس بابایی اوایل فروردین 89. عکاسی یادواره نهایتا اینکه خیلی دوست دارم . ...
27 مرداد 1390

تاثیر و نقش بازی والدین با کودکان در خلاقیت

از گذشته های دور نسبت به بازی نگرش های مثبت و منفی وجود داشته است. عده ای بازی را صرف بی هدف انرژی های انباشته شده، لذت آنی و... رفتارهای زائد و بیهوده تلقی کرده اند در حالی که برخی آن را زیباترین و پاک ترین فعالیت در جهت شکوفایی و رشد کودک می دانند.   بازی یکی از نیازهای اساسی کودکان و مهم ترین و اساسی ترین فعالیت کودک به شمار می رود که در عین سرگرم کردن کودک، کارکردهای مهم دیگری را دارا است که هریک از این کارکردها به جنبه ای از زندگی کودک مربوط می شوند که او را برای ورود به زندگی بزرگسالی آماده می سازد.   میل به بازی فقط مخصوص کودکی است و با آنکه این میل کم کم در سنین بالا کاهش پیدا می کند و کارهای مهمی جای آن را می گیر...
24 مرداد 1390

اعتراض

این عکست مربوط میشه به اوایل مرداد ماه  88 . از همون بچگی از عکس و فیلم گرفتن دل خوشی نداشتی شاید نمی خواستی مدرک جرم برای آینده داشته باشی ولی من و بابایی مدام دوربین دستمون بود و خیلی لحظات نابی ازت شکار کردیم . بعدا که بزرگتر شدی همه اونا رو میدم به خودت . تو این عکس اعتراض کردی و در حال بلند شدن و فرار از دست دوربین بودی. دوستت دارم  حتی اگر روزی نبودم. ...
22 مرداد 1390

خدا

  گفتم: خدای من ، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟ گفت: عزیزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت برمن تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی، من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟.. گفت: عزیزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند، اشکهایت ...
17 مرداد 1390

لباس پلنگ

وحید این لباسشو خیلی دوست داره و میگه لباس پلنگه و وقتی می پوشه بایدصداش کنیم آقا پلنگ . کلی هم ما رو می ترسونه معصومیت این عکست رو خیلی دوست دارم این رو گذاشتم روگوشیم و روزی چند بار نگاش می کنم . خدا کنه هیچ وقت این معصومیت رو  از دست ندی . دوستت دارم آقا پلنگه ...
17 مرداد 1390