سفر
سلام گل مامان دیگه کم کم داره بوی ماه مهر میاد و دوباره درسهای مامان شروع میشه که خیلی هم سخته . پسر مامان قرار شده امسال بره پیش یک وای خدا چقدر زود بزرگ شدی .
هفته پیش من و شما و بابایی رفتیم تهران کلی بهت خوش گذشت آخه سوار هواپیما شدی (یکبار دیگه هم سوار شدی ولی اونموقع نه ماهت بود و یادت نیست رفته بودیم کیش ) اینقدر داخل هوایپما حرف زدی که تقریبا داشتیم کلافه می شدیم مدام سوال می پرسیدی که کی میرسیم خونه عمه ؟ بلاخره صبر مسافرای جلویی ما تموم شد و برگشتند به شما گفتند ساکت باشی . ما رو هم کلی شرمنده کردی آخه انگار بلندگو قورت داده بودی هر چی میگفتم آروم بپرس فایده نداشت داد میزدی . وقتی رسیدیم فرودگاه شوهر عمه و دخترش اومده بودند دنبالمون یکی دو روز تهران بودیم و به کارامون رسیدیم عصر روز دوم هم با عمه رفتیم چالوس . من که اون روز خیلی راه رفته بودم حسابی خسته بودم جاده هم که اینقدر بد بود که حالم بد شد شب ساعت 11 رسیدیم رفتیم یک ویلا گرفتیم و من و بابا که گفتیم هیچی نمی خوایم جز خواب .تو هم که تو ماشین خوابیده بودی خانواده عمه هم که عادت به دیر خوابیدن داشتند ،بیدار موندید. صبح زود من و بابایی بیدار باش اعلام کردیم و صبحانه خوردیم و رفتیم کنار دریا .خیلی خوش گذشت هوا هم که عالی بود .امان از دست تو هر کاری کردیم بری تو آب گفتی من لباسهام خیس میشه خلاصه حاضر نشدی پا تو بزاری تو آب حتی بغل منم نیومدی تا با هم بریم بزور رفتی بغل بابا و عکس گرفتی . قربون پسر مرتبم برم ما مشغول آب بازی و وحید جون مشغول تمیز کردن لباسهاش ! عصری هم رفتیم داخل شهر و خرید سوغاتی .صبح روز بعد برگشتیم تهران بلیط برگشتمون ساعت 6 صبح روز پنج شنبه بود . سه شنبه عصری من و تو بابایی و عمه با مترو رفتیم بازار (کوچه برلن ) اونجا واسه خودت یک توپ خریدی که متاسفانه اجازه ندادند ببریم داخل هواپیما و تو کلی عصبانی شدی اونجا به خانم گفتی کله پوک توپم رو بده اگه توپم رو ندی من اسپایدر من میشم و میام توپم رو ازت میگیرم خلاصه با وعده خرید توپ جدید تونستیم تو رو راضی کنیم .واسه ناهار رفتیم خونه مامان جون و عصری هم رفتیم خونه خودمون آخه من فرداش کلاس داشتم و باید سریعتر میرفتیم. شنبه صبح که رفتی مهد با هیجان شروع کردی واسه خاله تعریف کردن که من رفتم سوار هواپیما شدم .خوشحالم که بهت خوش گذشته آخه از این به بعد مامان کارش زیاد میشه و ممکنه یک کوچولو بهت کمتر برسه ولی تو واسه مامان دعا کن همین یکسال رو تحمل کن دیگه درسای مامان تموم میشه بهت قول میدم بعدا جبران کنم.
دوست دارم عزیزم