وحیدوحید، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

وحید فرشته معصوم زندگیم

وحید جون و محرم

1390/9/8 8:53
نویسنده : عفت جون
336 بازدید
اشتراک گذاری

 

هر دم به گوش مي رسد آواي زنگ قافله ، اين قافله تا كربلا ديگر ندارد فاصله .
حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسليت باد . التماس دعا

  سلام عسلم .از دیروز عصر تا آخر شب اینقدر حرف زدم و سوال پاسخ دادم که آخر مجبور به خوردن قرص جهت رفع سر درد شدم .اوه لابد می پرسی برای چی ؟ ادامه مطلب رو بخون تا بفهمی .

دیروز از اداره اومدم دنبالت و با هم رفتیم خونه وقتی رسیدیم جلوی خونه و پیاده شدی خواستم در خونه رو باز کنم که یکدفعه گفتی مامان شتر. نمی دونم چطوری تو اونا رو از آخر کوچه دیدی آخه شتر هاتوی خیابون اصلی بودند. منم بهت گفتم می خوای اونارو ببینی و تو گفتی آره .خلاصه تمام طول کوچه من دنبالت دویدم تا شترها رو ببینی .داستان این شترها هم حرکت نمادین کاروان امام حسین بود.کنار خیابون وایستادیم و مشغول تماشا شدیم .البته این اولین سالیه که وحید جون می تونه یک مختصری از محرم بدونه .دو سال قبل رو کوچیک بود و چیزی یادش نیست پارسال هم که شب تاسوعا شدیدا مریض شد و ما تمام مدت این دو روز رو توی خونه بودیم.خلاصه که دیروز به وحید گفتم این شترها دارن میرن حسینیه اونجا همه بچه ها با مامان و بابا میان و برای امام حسین که شهید شده قرآن می خونند. آخه امام رو یک آدم بد با شمشیر شهید کرد.به نظر خودم که خیلی خیلی ساده و روان توضیح دادم. اما چشمتون روز بد نبینه. -چرا امام حسین رو با شمشیر شهید کرد؟ چون امام رو دوست نداشت.

-چرا دوست نداشت؟واسه اینکه امام خیلی مهربون بود،بچه هارو دوست داشت . کارای خوبی می کرد ولی اون آقاهه کارای بدی می کرد و وقتی امام بهش گفت تو نباید کار بد انجام بدی ،حرف امام رو گوش نکرد و با شمشیر امام رو شهید کرد.

-خوب مامان بیا زنگ بزن به آقا پلیس  تا بره اون آقا رو زندانی کنه.بعد هم گوشی رو برداشت و مدام به آقا پلیس زنگ می زد.

خلاصه ما تمام دیروز و  دیشب رو به همین ترتیب توضیح دادیم و مدام به آقا پلیس زنگ زدیم!!!! اگر بگم این کار بیش از 20 بار انجام شده ،واقعا انجام شده. این قدر حرف زده بودم که فکم درد می کرد ،سرم درد می کرد و ....

الان که فکر می کنم می بینم که خیلی شیرینی و وقتی زنگ می زدی به پلیس احساس می کردم که چقدر روح ما آدمها پاک و ساده است ولی چه فایده که وقتی بزرگ میشیم یادمون میره که چه روح صاف و آینه مانندی داریم. اینقدر با احساس زنگ می زدی و گاهی هم به جای امام حسین می گفتی امام اول ،علی رو شهید کردن آقا پلیس زود بیا.

دوستت دارم فرشته معصوم زندگیم و امیدوارم بتونم به ساده ترین زبان این موارد رو برات توضیح بدم . خدایا کمکم کن.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)