وحیدوحید، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

وحید فرشته معصوم زندگیم

پیوند پر درد سر

1390/5/15 11:38
نویسنده : عفت جون
197 بازدید
اشتراک گذاری

چند روزی از هفتمین سال پیوند پر درد سر  ما گذشت و وارد سال هشتم زندگی شدیم. سه سالش با وجود تو متفاوت از گذشته شد . حمید بعد از یکسال تونست بلاخره رضایت بابا رو جلب کنه و 14/5/83  هر دوی ما به آرزومون رسیدیم

niniweblog.com

. ماجرای آشنایی من وحمید خیلی طولانی و در عین حال جالبه که به جرات می تونم بگم واقعا قسمت بود.و گرنه من کجا و حمید کجا. بعدا که بزرگتر شدی و این چیزا رو درک کردی حتما برات تعریف می کنم . تا بدونی که مامان و بابا ،با عشق و در عین حال مخالفت یک لشکر بلاخره ازدواج کردند . اون روزها برای ما روزهای خوبی بود گر چه دیگران چشم به زندگی ما دوخته بودند و هر لحظه احتمال یک جنجال بزرگ رو می دادند ، ولی من و بابایی با هم زندگی رو ساختیم و به همه لشکر مخالف ثابت کردیم که واقعا همدیگر رو دوست داریم

و اگر اراده و توکل به خدا باشه تفاوت در خانواده ها خیلی نمی تونه نقش بازی کنه تنها زمانی این مساله پر رنگ میشه و زندگی رو تحت سلطه خودش در میاره که خودت بخوای. گر چه من به خاطر تمام مخالفتهای پدرم و حتی مادرم که خیلی دوستشون دارم کاملا بهشون حق میدم و از همین راه دور دستاشونو می بوسم . اولین باری که من حمید رو دیدم و باهاش رو در رو صحبت کردم تاریخ 3/3/82 بود اون موقع به عنوان دو محقق بودیم بگذریم .داستان ما در حوصله این وبلاگ نمی گنجه . یک 14 مرداد دیگه هم اومد و رفت  و امیدوارم زندگی ما با حضور تو روزهای خوشی رو پیش رو داشته باشه . این رو بدون که در هر زندگی سختیهایی هست مهم اینه که اعضای خانواده در سختیها کنار هم باشند و همدیگر رو تنها نزارند.

به امید روزهای خوب و شیرین تقدیم به همسر عزیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)