نهایت خستگی
بعد از چند روز مریضی و شلوغی نکردن دیروز از صبح زود با من بیدار شدی و دوباره روز از نو...
این عکس مربوط میشه به ساعت حدودا 4 عصر روز شنبه .اینقدر خسته بودیکه همونجا روی مبل خوابت برد.
خوب مگه مجبوری اینقدر فضولی کنی طبق معمول جوراب داری گل پسر.
اینم یک عکس دیگه از نهایت خستگی . تو این عکس ظرف پسته و بادام کنارته مشغول خوردن بودی ولی ظاهرا خواب غلبه کرده.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی