وحیدوحید، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

وحید فرشته معصوم زندگیم

بلاخره بغض آسمون ترکید - خدایا متشکرم

1390/11/3 8:28
نویسنده : عفت جون
559 بازدید
اشتراک گذاری

شاید این عنوان برای باران بیان بشه اما شنبه شب بلاخره بعد از سرماهای خشک و یک جورایی خسته کننده بغض آسمون این بار  با اومدن اولین برف ترکید و موجبات خوشحالی همه رو فراهم کرد. اون شب من و وحید جون رفته بودیم مراسم عزاداری و وقتی تموم شد و بیرون اومدم تقریبا احساس کردم که دیگه تمام استخونام یخ زده و نمی تونم راه برم خوب داخل حسینه خیلی گرم بود اما این هوای سرد به دنبال خودش پیامدهای خوبی داشت .صبح روز بعد وقتی از پنجره بیرون رو نگاه کردم همه جا سفید سفید شده بود .این قدر خوشحال شده بودیم که سه تایی صبحونه نخورده رفتیم برای برف بازی .

مدتهاست که شهر یک چنین وضعیتی رو به خودش ندیده و همه اومده بودن بیرون . خدایا ممنونم.

اینم چند تا عکس که چون خیلی هوا سرد بود جرات نکردم شال گردن وحید رو از روی صورتش بردارم. در این برف بازی من چون همه حواسم به وحید بود مغلوب شدم و همه گوله برفهای حمید رو پذیرا بودم .

خدایا سپاسگذارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

گروه بالی گل
4 بهمن 90 18:45
خاطره ای فراموش نشدنی را با گروه بالی گل برای کودکان خود بجای بگذارید حتما ببینید http://badkonak.rzb.ir گروه بالی گل را به دوستان خود معرفی کنید تا آنها هم از خدمات ما بهره مند شوند امیدواریم هر روز کامتان شیرین باشد
سينا و كيميا
11 بهمن 90 7:58
بازم تو خاله جون كه آدم برفي درست كردي جوجه هاي من كه فقط تو فكر برف زدن به هم بودن


منم با مامان وبابا خیلی برف بازی کردم.